مرگ با خود می برد
صد ا ها را ، قلم ها را ، قلب ها را
مرگ همه آنچه را که باقیمانده است
از دسترس زوال سرزمینی آلوده و گناهکار
از دسترس خیابان ها و گلوله ها
وزندان ها و دارهایش
از دسترس ایمان ها ی کور و بیهوده اش
با خود می برد هرآنچه راکه دیگران نبرد ه اند
مرگ همه چیز را با خود می برد
درکلیسای غمگین شهر
شاعری رومانیایی
درتابوتی خفته است
و کشیشان با اوراد بی پایان
اورا دربر گرفته اند
فرزندانی غمگین
که دیگر از آن او نیستند
دست دردست و گریان دعا میخوانند
چگونه میتوان درزیر انبوه خاک ها آرام خفت
ودیگر به هیچ چیز نیندیشید
در انتها قبرستانی است خالی
که درآن نم نم باران می بارد
و هیچکسی نخواهد بود
تا ترا تسلی دهد
و هیچکسی نخواهد بود که با تو کلمه ای بگوید
و هیچکسی نخواهد بود که شعر ترا گوش کند
و یا داستان ترا بخواند
پنهانت میکنند در تلی از خاک سرد
وکودکی گلبرگ های پریشان را
صد ا ها را ، قلم ها را ، قلب ها را
مرگ همه آنچه را که باقیمانده است
از دسترس زوال سرزمینی آلوده و گناهکار
از دسترس خیابان ها و گلوله ها
وزندان ها و دارهایش
از دسترس ایمان ها ی کور و بیهوده اش
با خود می برد هرآنچه راکه دیگران نبرد ه اند
مرگ همه چیز را با خود می برد
درکلیسای غمگین شهر
شاعری رومانیایی
درتابوتی خفته است
و کشیشان با اوراد بی پایان
اورا دربر گرفته اند
فرزندانی غمگین
که دیگر از آن او نیستند
دست دردست و گریان دعا میخوانند
چگونه میتوان درزیر انبوه خاک ها آرام خفت
ودیگر به هیچ چیز نیندیشید
در انتها قبرستانی است خالی
که درآن نم نم باران می بارد
و هیچکسی نخواهد بود
تا ترا تسلی دهد
و هیچکسی نخواهد بود که با تو کلمه ای بگوید
و هیچکسی نخواهد بود که شعر ترا گوش کند
و یا داستان ترا بخواند
پنهانت میکنند در تلی از خاک سرد
وکودکی گلبرگ های پریشان را
بر گور فرو می ریزد
ای آنکه رنجهای بسیار بردی
و در انتها در میان سکوتی غم انگیزخفتی
کسی صدای ترا نمیشنود
و تو هیچ صدایی را نمیشنوی
این پایان است
و آنگاه کسی دیگر
در گورستانی دیگر
و زمان میگذرد
زمان میگذرد
مثل چکه های باران که از بالکنی سرازیر میشود
و اندک اندک برسرعابران فرو میریزد
ای آنکه رنجهای بسیار بردی
و در انتها در میان سکوتی غم انگیزخفتی
کسی صدای ترا نمیشنود
و تو هیچ صدایی را نمیشنوی
این پایان است
و آنگاه کسی دیگر
در گورستانی دیگر
و زمان میگذرد
زمان میگذرد
مثل چکه های باران که از بالکنی سرازیر میشود
و اندک اندک برسرعابران فرو میریزد