آخرین ستاره هم خاموش شد
شب گذشت
و کودکان روشنایی
از لابلای پرده های تاریک
بازیکنان و پر هیاهو
رسیدند
شب مقدس مومنان به پایان رسید
خداوند متولد شد
و پیرمردی سرخ پوش
از لوله بخاری دیواری گذشت
شب گذشت
و کودکان روشنایی
از لابلای پرده های تاریک
بازیکنان و پر هیاهو
رسیدند
شب مقدس مومنان به پایان رسید
خداوند متولد شد
و پیرمردی سرخ پوش
از لوله بخاری دیواری گذشت
و بازیچه ها را درخانه های گرم و راحت
تقسیم کرد
و همچنین
ثروت ها و خوشی ها را
دنیا اما هما نست که بود
معدن کاران دوباره به معدن ها برمیگردند
و میمیرند
کارگران به کارخانه ها می روند و پیر وفرتوت میشوند
دررویای یک خانه
یک بخاری دیواری
و کودکانی خوشحال
آه اما نه
خدای متولد شده
در خانه های بزرگ
میماند
درکنار بخاری های زیبای گرم
شب مقدس به پایان رسید
و. من میروم که بخوابم
و با خود زمزمه میکنم
شعر اندوهگین دیگری را
"جهان تغییر نخواهد یافت
ثروت ها و خوشی ها را
دنیا اما هما نست که بود
معدن کاران دوباره به معدن ها برمیگردند
و میمیرند
کارگران به کارخانه ها می روند و پیر وفرتوت میشوند
دررویای یک خانه
یک بخاری دیواری
و کودکانی خوشحال
آه اما نه
خدای متولد شده
در خانه های بزرگ
میماند
درکنار بخاری های زیبای گرم
شب مقدس به پایان رسید
و. من میروم که بخوابم
و با خود زمزمه میکنم
شعر اندوهگین دیگری را
"جهان تغییر نخواهد یافت
میدانم
فردا باز زندانی دیگری اعدام خواهد شد
مبارز دیگر ی به شکنجه گاه خواهد رفت
و گرسنگان بی شماری خواهند مرد
جهان همان است که بود
حتی اگر هرسال
خدایی نو
خدایی نو
درجایی متولد شود !
0 comments:
Post a Comment