آی ای گل گلفروش
چقدر غمگین اند میناهای سفیدت
و نگاه تاریکت
میخواستم که درمزرعه های سبز ببینم ترا
با گیسوانی رقصان درباد
با تمشک های خنده روئیده برلبانت
و ستاره های شکفته در نگاهت
میخواستم تو مرغ آوازهای بهاری باشی
در بوته های تازه رسته صبح
آنروز که با گام های شتابان دانه ها را میکاشتم
در باغ
و خورشید را خبرمیکردم
اینک اما گلها دردستهای تو میمیرند
و اشک های تو از قلب من فرو می چکند
تو درآنسوی جهان درزیر شاخه های گل می پژمری
و من دراینسوی جهان درزیر آوار آرزوها
آی ای گل گلفروش
جقدر غمگینم ساخته ای
دیگر کدام گل مینارا دوست بدارم؟
0 comments:
Post a Comment