سربازان حکومتی درزمان شاه و زمان حال
امروز 17 جولای
دیشب ساعت چهار بیدارشدم . میخواستم ببینم که نماز جمعه چه میشود و آیا به همان ترتیبی که مردم برنامه ریزی کرده بودند و روی آن حساب کرده بودند پیش میرود یا نه . روی اینترنت مدتی بدنبال رادیو و یا تلویزیونی گشتم که پخش مستقیمی از آن داشته باشد که البته نیافتم . روی سایت بالاترین مرتب پیام ها بالا می آمد و نشاندهند ه این بود که میلیون ها نفر دیگر هم درایران و درسرتاسر جهان میخواهند بدانند درتهران دارد چه میگذرد . اما متاسفانه هیچ رسانه ای درآن ساعت نبود که این درخواست را جوابگو باشد . تلویزیون سیمای آزادی مجاهدین را باز کردم مشغول نشان دادن یک سخنرانی از سال 58 ! بود تلویزیون صدای امریکا و بی بی سی هم که اصلا برنامه ای نداشتند . سایت پیک ایران باز نمیشد و بالاترین هم پس از چند دقیقه از کار افتاد . تنها خبری درسایت انگلیسی بی بی سی نشان میداد که هزارا ن هزار مردم درحال حرکت بسوی دانشگاه هستند . و از همین حالا ماموران حکومتی با گاز اشک آور و باطوم درصدد پراکنده کردن مردم هستند. بلاخره یک رادیو یافتم که ازایران صدا را میگرفت ورله میکرد .نه رادیو سراسری ایران و نه تلویزیون ان هیچکدام پخش مستقیم نداشتند !عجیب است که این بزرگترین نمازجمعه بعد ا ز انقلاب که به یکی از روزهای تاریخساز این قیام هم بدل شد هیچ پوشش درستی نه از طرف پوزیسیون ونه اپوزیسیون داشت .
درهرصورت هاشمی رفسنجانی سخنرانی معروف و پر شنوند و بیننده خود ش را ارائه داد . برداشت من این بود که سیستم دربرابر مردم کوتاه آمده است . یکی اینکه بعد از هفته های متمادی بلاخره رفسنجانی که بشدت از احمدی نژآد به خاطر افشاگریهایش دلگیر بود و به خامنه ای هم شکایت برده بود توانسته است برای نماز جمعه به دانشگاه بیاید ( چون بعید نبود که خود اور اهم در خانه اش تحت نظر گرفته باشند چون از یک حکومت کودتا چنین چیزی عقثلا برمیآید ) دیگر اینکه مطالبی را که عنوان کرد بوی مسالمت میداد و درجهت آرام کردن مردم بود .او اباطل انتخابات را به نحوی که موسوی و کروبی میگویند عنوان نکرد بلکه گفت که عده ای درمورد انتخابات تردید دارند و باید برای رفع این تردید ها تلاش کرد و از صدا و سیما خواست که امکان بحث و مباحثه را به دوطرف بدهد و خواست که از خانواده های قربانیان دلجویی شود و زندانیان آزاد شوند و تا جایی که امکانش هست به رسانه ها امکان فعالیت بدهند
درلابلای صحبت هایش البته مردم شعار میدادند و صدای شعار مرگ بردیکتاتور شنیده میشد.
مجموع سخنان هاشمی به ضرر مردم نبود و با تحلیل و تفسیرهایی هم که البته طرفداران موسوی به نفع خودشان از آن میکنند آنرا درکل مثبت و به ضرر خامنه ای میدانند. هرچند هاشمی از خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب هم نام برد و گفت که باید ملت به نیروهای امنیتی و مجلس و نظام اعتماد کنند واعتماد های خدشه دار شده باید دوباره جذب شوند
حرکت مردم بعد از نماز و جمعیت عظیمی که درخیابان های اطراف درحال شعار دادن بودند و بخصوص شعارهای دولت کودتا استعفا استعفا و برادر شهیدم رایت رو پس میگیرم و نظایر آن نشان داد که هاشمی حتی اگر میخواست بالکل هم از خامنه ای طرفداری کند چیز ی عوض نمیشد بلکه مردم را خشمگین تر و مصمم تر میساخت . آنچه جالب توجه بود شعارهای مسئول یا وزیر شعار نماز جمعه بود که طبق معمول مرگ برآمریکا و مرگ بر اسرائیل و مرگ برمنافق بود و مردم این شعارها را تبدل به مرگ برروسیه کرده بودند واین یک نقطه چرخش درکل تاریخ نماز جمعه بود . دخترها و پسرها درکنار هم نماز میخواندند و دخترها حجاب معمول نماز را نداشتند . روزنامه های رژیم نوشته بودند که عده ای با کفش به نماز ایستاده بودند. پیداست که نسل جدیدی که این سی سال پرورش یافته است اکثرا حتی نماز خواندن را هم نمی دانند و نماز جمعه را به ظرفی برای شعارها وقدرت نمایی های خود قرار داده و احتمالا درآینده هم خواهند داد . درخبرها بود که بعد از نماز تا ساعت ها مردم درخیابان ها بودند و و درنقاط مختلف درگیری با ماموران شدید بوده است . عده زیادی باز دستگیر شده اند از جمله شادی صدر یکی از رهبران جنبش زنان
مردم به سراغ وزارت کشور هم رفتند و برعلیه پاسدار میلیاردری یعنی محصولی هم شعار دادند ( ننگ ما ننگ ما وزیر کشور ما )
محصولی حیا کن وزارت رو رها کن
دیدن فیلم ها بشدت مرا تحت تاثیر قرار دادند . اینهمه شور و توان و اینهمه قدرت مانور و ابتکار از جنبشی که رهبرانش خود همین جوان ها هستند و بقول خودشان هرکسی خودش هم رهبر و هم خبرنگار و همه کاره است بسیار شادی بخش و هیجان است درعین حال که احساس حسرت و دریغ از نبودن دربین آنها را هم درانسان بشکلی دردناک زنده میکند . ایکاش ما هم میتوانستیم باشیم .
. تصمیم میگیرند که بروند نماز جمعه و همدیگر را اقناع میکنند وبعد رهبران را هل میدهند به سمت نماز جمعه - تصمیم میگیرند بروند روی پشت بام و شعار بدهند و رهبران بدنبالشان اینکار را میکنند ، تصمیم میگیرند که بروند خانه شهدا و شام غریبان بگیرند و رهبران بعد از آنها میروند و به همین صورت . واقعیت اش این است که آنچه درایران درحال انجام است کار دستجمعی هزاران هزار جوان است که از طربق شبکه یی میل ها و اینترنت و موبایل ها با هم ارتباط دارند و آنانی که بطور سمبلیک رهبر ند مثل موسوی ویا کروبی بدنبال آنها درحرکت اند وپویایی و زیبایی حرکت هم درهمین است
مردم گام به گام و روز به روز تجربیات بیشتر و ابتکارات تازه تری را برای یک رویارویی درحال حاضر مسالمت آمیز با حکومت بدست می آورند .و مسلما رژیم هم قدم به قدم مجبور به عقب نشینی میشود .بیشک این نماز جمعه ها ادامه خواهد یافت و تجمع ها و شعارها و اینکه بدرستی حکومت با این چرخش ناگهانی وتوفانی اوضاع چه خواهد کرد را روزهای بعد باید دید .
0 comments:
Post a Comment