Thursday, December 17, 2009

WHEM MOON RISES زری اصفهانی


وقتی که ماه
از تپه های برفی طلوع میکند
قلب من از ستاره های تازه
وشاخه های نازک قندیل ها
پرمیشود
قلب من از چراغ های رنگی
و بوی عطر تن کاج ها
پرمیشود
و قلب من د ر خلوتی که هیچکس سراغ ندارد
گیتار کوچک خود را برمیدارد
و درزیر سایه آرام ماه
می نشیند
و آنگاه
دسته دسته کبوترها
از لابلای ابرها
پرمیکشند
و روی شانه های درختان کاج
می نشینند
و قلب من گیتار میزند
گیتار میزند
گیتار میزند
وقتی که ماه
از تپه های برفی طلوع میکند
وقلب من
از بوی عطر تن کاج ها
پرمیشود
وقتی ....